آموزش پترن ها یا الگوهای هارمونیک به سبک کارولین برودن
خانم برودن معتقد هستند كه شمارش اليوتي نوعي تحليل ذهني افراد مي باشد و به همين دليل آنچه در سبك خانم برودن اهميت دارد سويينگ هاي واضح بازار مي باشد و اصطلاحا آنچه اتفاق افتاده و كاملا ملموس است. بنابراين ايشان اعتقاد چنداني به شمارش اليوتي ندارند و اصل بازار را همين كف ها و سقف هايي مي دانند كه شكل گرفته است. اين روش نكات مثبت و منفي دارد كه در آينده به آن اشاره خواهيم نمود. اما آنچه مسلم است، تركيب اين روش با سبك اليوت رابرت ماينر، روشي قدرتمند را در اختيار يك تريدر قرار مي دهد. در اين روش تكنيك هاي فيبوناچي را روي سويينگ ها و سقف ها و كف هاي اصلي پياده مي كنيم بدون اينكه شمارشي از لحاظ اليوتي انجام داده باشيم.
تكنيك هاي زماني استفاده شده توسط خانم برودن همان فيبوناچي تايم هايي هستند كه در سبك اليوت ماينر مورد استفاده قرار مي گيرد. تنها نكته قابل توجه در اين خصوص اين است كه در زمان استفاده از DTP پس از كشيدن و اصلاح سويينگ هاي اصلي در نرم افزار دايناميك تريدينگ براي شناسايي كلاستر هاي زماني به جاي انتخاب نوع موج گزينه Default را انتخاب مي نماييم، چون در اينجا عملا شمارش امواج صورت نمي گيرد. خانم برودن به طور كلي سه سبك دارد كه در اين دوره اين سبك ها مورد بررسي قرار مي گيرد. اين سبك ها عبارتند از:
- استراتژي كلاسترها: اين استراتژي كه براي بر روي تمامي تايم فريم ها قابل پياده سازي مي باشد، شناسايي سويينگ هاي مختلف و پياده نمودن تكنيك هاي مختلف فيبوناچي بر روي سويينگ هاي اصلي جهت شناسايي نواحي و كلاستر ها مي باشد.
- استراتژي سيمتري يا تقارن: در اين استراتژي بر اساس تكنيك پروجكشن صد فيبوناچي يك استراتژي بسيار قدرتمند معرفي شده است كه به تفصيل انرا در اين دوره توضيح خواهيم داد.
- پترن هاي دو مرحله اي يا Two Step Pattern: اين پترن ها در يك حالت خاص شبيه پترن گارتلي و مشابه موج چهار اليوت مي شوند و در تمامي تايم فريم ها قابل استفاده هستند.
علاوه بر سه استراتژي فوق يك استراتژي چهارم هم داريم كه در واقع همان استراتژي دوم مي باشد كه در تايم فريم هاي كوچك مانند سه دقيقه و پنج دقيقه قابل استفاده مي باشد، با اين تفاوت كه به دليل كوچك بودن تايم فريم در اينجا از تعدادي فيلتر و تريگر مخصوص خانم برودن استفاده مي نماييم.
پس از اعمال اين چهار استراتژي در نهايت فيبوناچي تايم نيز روي چارت ها پياده مي شود تا كلاستر هاي دقيق تري داشته باشيم.
داشتن پلان كار براي يك تريدر بسيار ضروري و مهم مي باشد، تمام تريدر هاي بزرگ دنيا پلان كاري دارند كه به صورت مدام آنرا آپديت مي نمايند.
كاربرد فيبوناچي ريتريسمنت
از اين تكنيك جهت شناسايي انتهاي كاركشن ها يا انتهاي حركات مقطعي بازار كه خلاف جهت روند اصلي بازار هستند، استفاده مي شود. و با شناسايي انتهاي اين حركات مقطعي نسبت به گرفتن سيگنال هم جهت روند اصلي اقدام مي كنيم.
در بين نسبت هاي فيبوناچي ريتريسمنت، نسبت هاي 62 و 79 اهميت كليدي تري دارند. در بعضي از ارز ها مانند پوند نسبت 79 اهميت بيشتري از نسبت 62 دارد.
مثال ديگري از بكارگيري تكنيك فيبوناچي ريتريسمنت مي باشد. همانطور كه مشاهده مي شود نسبت هاي 62 و 79 نسبت هاي پر اهميتي مي باشند.
در اين اسلايد بازگشت قيمت از روي نسبت 38 درصد فيبوناچي ريتريسمنت اتفاق افتاده است.
نحوه ترسيم صحيح ريتريسمنت هاي مختلف
در يك روند صعودي براي شناسايي كلاستر هاي معتبر از تكنيك فيبوناچي ريتريسمنت بر روي سويينگ هاي واضح استفاده مي كنيم. همانطور كه مي بينيد در يك روند صعودي كف ها متغير هستند اما سقف واحد و بالاترين سويينگ موجود مي باشد. در يك روند نزولي سقف ها متغير هستند و كف واحد مي باشد. در شكل فوق نحوه صحيح ترسيم اين تكنيك بر روي سويينگ هاي واضح در يك روند صعودي به نمايش گذاشته شده است.
اين ترسيم (تصویر زیر) نادرست مي باشد چرا كه سقف ريتريسمنت در يك روند صعودي به اشتباه گرفته شده است، در نتيجه كلاسترهاي بدست آمده با ترسيم ريتريسمنت هاي مورد نظر بي ارزش مي باشد. در ترسيم تكنيك فيبوناچي در يك روند صعودي بايد High اصلي در نظر گرفته شود.
تصویر زیر نحوه ترسيم تكنيك هاي فيبوناچي را در يك روند نزولي نمايش مي دهد.
ترسيم اشتباه در تكنيك هاي فيبوناچي در يك روند نزولي. كف بايد كف اصلي و واحد باشد.
تصویر زیر مروري بر تكنيك هاي فيبوناچي اكستنشن مي باشد.
كاربرد فيبوناچي اكستنشن
از اين تكنيك در سطح وسيعي مي توان براي شناسايي انتهاي روندها استفاده نمود، در بين نسبت هاي فيبوناچي اكستنشن نسبت هاي 127 و 162 اهميت بسياري دارند. در بازار فاركس مهمترين نسبت، نسبت 162 مي باشد.
اگر يك پوزيشن باز داشتيد و قيمت به اين نسبت رسيد، از اين مرحله به بعد شروع به تريلينگ استاپ به روش كندلي (يك پيپ پايينتر از Low كندل ما قبل آخر يا آخرين كندل تثبيت شده) كنيد. پس كاربرد ديگر تكنيك اكستنشن شناسايي اهداف تارگتي و نقطه خروج مي باشد.
معمولا تركيب تكنيك هاي اكستنشن و پروجكشن به ما كلاستري مي دهد كه نقطه خروج و تارگت مناسب را معرفي مي كند. ضمن اينكه همين كلاستر ها نقطه ورود مناسب جهت پوزيشن معكوس جديد را فراهم مي سازند.
از تكنيك اكستنشن به دو صورت مي توان استفاده مفيد نمود، اول تعيين نقطه خروج مناسب با اهداف قيمتي و دوم شناسايي پتانسيل هاي تريد جديد با شناسايي انتهاي حركات قبلي.
تصویر زیر چگونگي استفاده از تكنيك سه نقطه اي پروجكشن را نمايش مي دهد.
كاربرد فيبوناچي پروجكشن
در اين تكنيك نسبت هاي 62، 100 و 162 اهميت خاصي دارند. مهمترين نسبت اين تكنيك نسبت 100 مي باشد كه عمده ترين كاربرد آن در تعيين نقاط دقيق خروج از بازار و يا به عبارتي ديگر تعيين اهداف قيمتي است.
تصوير زیر مثالي ديگر از تكنيك سه نقطه اي فيبوناچي پروجكشن مي باشد.
در اينجا بر خلاف تصوير قبلي بازوي دوم بزرگتر از بازوي اول مي باشد. در روش اليوت از اين نوع پروجكشن در شناسايي انتهاي موج چهار استفاده مي كرديم بدين ترتيب كه موج دو را از انتهاي موج سوم پروجكت مي كرديم تا انتهاي احتمالي موج چهار شناسايي گردد.
تصویر زیر يكي از كاربرد هاي اصلي تكنيك پروجكشن شناسايي انتهاي پترن هاي ABC مي باشد.
در صورتي كه در يك پترن ABC قيمت نسبت صد پروجكشن رو با قاطعيت شكست به احتمال قوي مي توان نسبت 162 پروجكشن رو انتهاي آن روند دانست و در اين نسبت بايد در انتظار بازگشت روند باشيم.
تصویر زیر شروع مباحث مربوط به استراتژي هاي خانم كارولين برودن مي باشد.
استراتژي اول برودن يا استراتژي كلاستريابي
اين استراتژي روش كلاستريابي مي باشد. كليت روش به اين صورت است كه بوسيله پياده سازي تكنيك هاي فيبوناچي بر روي سويينگ هاي واضح چارت شروع به كلاستر يابي مي نماييم. خانم برودن برعكس رابرت ماينر و درك هابز از تكنيك فيبوناچي اكسپنشن استفاده نمي كنند.
اولين گام روش كلاستريابي
ابتدا بايد جهت روند را تشخيص دهيم چرا كه مي خواهيم هم جهت با روند تريد انجام دهيم. خانم برودن جهت روند را به صورت چشمي از چارت تشخيص مي دهند. اما قاعده كلي براي شناشايي جهت روند اين است كه ما در يك روند صعودي شاهد بروز Higher High و Higher Low هستيم و در يك روند نزولي شرايط كاملا بر عكس مي باشد. به طور مثال در تصوير فوق كاملا مشهود است كه جهت روند صعودي مي باشد.
دومين گام روش كلاستريابي
حال شروع به شناسايي سويينگ هاي اصلي چارت مي كنيم . در اولين مرحله از اين گام شروع به ترسيم تكنيك هاي فيبوناچي ريتريسمنت مي نماييم. روش صحيح ترسيم را در گذشته آموخته ايد، توجه كنيد كه سقف همه ريتريس ها در يك روند صعودي ثابت و سقف چارت موجود است.
در مرحله بعدي شروع به استفاده از تكنيك فيبوناچي ريتريسمنت و ترسيم آن مشابه تكنيك فيبوناچي ريتريسمنت مي كنيم.
در تكنيك اكستنشن معمولا تا به حال آنرا خلاف جهت يك روند ترسيم مي كرديم تا انتهاي محتمل يك روند شناسايي گردد. براي مثال در يك روند صعودي، يك كاركشن نزولي مانند موج چهار را در نظر گرفته و از سقف به كف اقدام به ترسيم فيبوناچي اكستنشن براي شناسايي انتهاي موج پنچ مي كرديم. ولي در سبك برودن ما هم جهت با روند هم اكستنشن ها رو ترسيم مي كنيم. در حقيقت اين اكستنشن ها همان ريتريسمنت هاي با نسبت بالاي 100 هستند كه فقط آنرا بر روي دو سويينگ آخر روند پياده مي كنيم. نسبت هاي 127 و 161 نسبت هاي مهمي در اكستنشن محسوب مي شوند.
در مرحله بعدي، سومين تكنيك از تكنيك هاي فيبوناچي يعني پروجكشن را بر روي چارت پياده مي كنيم. در اين تكنيك سه نقطه اي نقطه سوم جهت ترسيم پروجكشن ها ثابت بوده و در يك روند صعودي همان سقف چارت مي باشد، در روش اول برودن، براي ترسيم پروجكشن ها فقط از نسبت 100 اين تكنيك استفاده مي نماييم كه دليل آن جلوگيري از شلوغي بيش از حد چارت مي باشد.
حال تمامي تكنيك هاي پياده شده را، بر روي يك چارت مشاهده مي نماييد تا بدينوسيله نسبت به شناسايي يك يا چند كلاستر معتبر اقدام گردد.
تصوير بالا آينده چارت قبلي را نشان مي دهد. همانطور كه مي بينيد روند قيمت پس از برخورد با يكي از كلاستر هاي اصلي چارت قبل تغيير جهت داده است.
پس از تشخيص كلاسترهاي اصلي با مشاهده رسيدن قيمت روند به آنها بايد منتظر تريگر (مانند كندل برگشتي) براي ورود به بازار باشيم و هرگز بدون داشتن تريگر اقدام به گرفتن پوزيشن نخواهيم كرد. ترجيحا در تايم فريم هاي پايين بايد از فيلتر هايي نيز به صورت مكمل استفاده نماييم. مهمترين رمز موفقيت در بازار فاركس، مديريت سرمايه و ريسك كم در هر تريد مي باشد. شك نكنيد!
تصویر بالا نمونه اي از پياده سازي روش كلاستريابي كارولين برودن و اين بار براي يك روند نزولي مي باشد.
اين تصوير نمونه اي ديگر از همان روش براي يك روند صعودي مي باشد.
تركيبي از پياده سازي سه تكنيك فيبوناچي را در روش كلاستر يابي خانم برودن ملاحظه مي كنيد.
- تكنيك ريتريسمنت: از يك به چهار وصل مي كنيم. (دو نقطه اي)
- تكنيك اكستنشن: از سه به چهار وصل مي كنيم. (دو نقطه اي)
- تكنيك پروجكشن: از دو به سه و سپس چهار وصل مي كنيم.(سه نقطه اي)
همانطور كه مي بينيد تحليل علي رغم پياده سازي روش اول برودن Fail شده است.
همواره به ياد داشته باشيد كه هيچ روش تحليل صد در صدي وجود ندارد.
به دليل احتمال شكست در هر تحليل هرچند هم آن تحليل دقيق باشد، يك راهكار اين است كه با دو پوزيشن با دو تارگت اوليه و ثانويه وارد شويم و بعد از اينكه پوزيشن ها تا حدي در سود رفتند آنها را ريسك فري بنماييم.
اگر درصد ريسك پايين باشد Fail شدن يك تحليل لطمه اي به حساب ما وارد نمي كند.
استراتژي دوم برودن يا استراتژي سيمتري
اين استراتژي به استراتژي سيمتري يا Symmetry به معني تقارن و برابري شهرت دارد. همانطور كه مي دانيد در بازار فاركس نسبت 100 پروجكشن داراي اين خاصيت مي باشد و به همين دليل در اين استراتژي تنها از نسبت 100 تكنيك فيبوناچي پروجكشن استفاده مي شود.
مراحل پنجگانه استفاده از اين روش به طور اختصار عبارتند از:
- تشخيص جهت روند و اينكه بدانيم كه آيا روند صعودي است يانزولي. تشخيص جهت روندازطريق شناسايي هايرهاي و هاير لو ها (HH و HL) براي يك روند صعودي و لور لو و لور هاي ها (LH و LL) براي يك روند نزولي ميسر مي باشد.
- حال بايد نسبت به شناسايي كاركشن هاي واضح روند اقدام نماييم.
- بر روي حركات مقطعي خلاف جهت روند (كاركشنها) تكنيك فيبوناچي پروجكشن با نسبت 100 را پياده ميكنيم.
- كلاستر حاصله از اعمال اين پروجكشنها شانس بسيار بالايي براي موفقيت تحليل دارد.
- در استراتژي چهارم خانم كارولين برودن، ايشان براي تايم فريم هاي كوچك تر فيلتري را معرفي كرده اند كه به آن خواهيم پرداخت. براي تايم فريم هاي بزرگتر برودن فيلتري ارايه نكرده است و در اين فريم ها از فيلتر ارايه شده توسط درك هابز استفاده مي كنيم.
شناسايي جهت روند به صورت چشمي نيز امكان پذير مي باشد. براي تريد بر اساس استراتژي سيمتري به جهت قدرت بسيار بالاي اين روش تحليلي كلاستر به دست آمده از پياده سازي حتي يك پروجكشن 100 هم كفايت مي كند، اما تشكيل كلاستر هاي با تعداد خطوط بيشتر شانس موفقيت بالاتري به همراه خواهد داشت.
تصوير فوق نمونه اي از پياده سازي استراتژي سيمتري مي باشد. توجه نماييد كه نقطه سوم در ترسيم پروجكشن ها ثابت و بالاترين سقف موجود تا آن لحظه مي باشد.
اين سيستم تريد كه خاص خانم كارولين برودن مي باشد، يك سيستم در جهت روند يا دنباله رو روند مي باشد كه به آنها اصطلاحا Trend Following گفته مي شود.
پس در انتهاي پروجكشن ها در صورت داشتن تريگر مناسب وارد پوزيشن هم جهت ترند فعلي مي شويم.
هدف كليه اين دوره ها اينست كه تريدر هاي حرفه اي تربيت شوند كه در طول هفته حداكثر يك يا دو تريد انجام دهند. كم تريد كردن راز بسيار مهمي در موفقيت در بازار فاركس مي باشد.
در سبك تحليلي ماينر گاهي اوقات ترند ها بسيار اكستند مي شوند و باعث شكسته شدن كلاستر هاي استاندارد انتهاي موج مي شوند و پيدا كردن انتهاي ترند با ساختار شناسي دشوار مي گردد. اگر به ياد داشته باشيد در اينگونه موارد براي پيدا كردن انتهاي احتمالي روند، از تكنيك ترسيم فيبوناچي اكستنشن بر روي سويينگ آخر ما قبل ترند استفاده مي كرديم كه نسبت 424 اين تكنيك در بسياري از موارد انتهاي آن روند مي باشد.
در سبك تحليلي خانم برودن نيز روشي مشابه وجود دارد و مجددا بر روي آخرين سويينگ ما قبل ترند )در صورت وجود داشتن( براي ترسيم فيبوناچي پروجكشن 100 در روش سيمتري استفاده مي كنيم با اين تفاوت كه اين بار از پروجكشن به جاي اكستنشن استفاده مي شود. بدين ترتيب با انتخاب سقف و كف اين سويينگ آخر ما قبل ترند آنرا از انتهاي روند جاري پروجكت يا منعكس مي كنيم. نكته كليدي: استفاده از تايم فريم هاي بالاتر براي يك تريدر مزيت هاي زيادي دارد از جمله موارد زير:
- استرس كمتري به تريدر وارد ميشود.
- زمان كمتري براي نشستن پاي چارت صرف مي گردد. به ياد داشته باشيد كه فاصله گرفتن از چارت رمز موفقيت شما در بازار فاركس است.
- تحليلهاي تكنيكال داراي قدرت احتمالي بيشتري نسبت به تايم فريمهاي كوچكتر دارند.
اين تصوير مثالي ديگر از پياده سازي تكنيك سيمتري مي باشد.
در اين روش بر روي هر كاركشني پروجكشن هاي 100 را ترسيم مي كنيم. اگر ريتريس قيمت به كلاستر پروجكشني رسيد و در آنجا تريگر داد و در عين حال فيلتر ها نيز تاييد نمودند وارد پوزيشن مي شويم. اگر قيمت به اين كلاستر نرسيد كه اصلا موقعيت تريدي شكل نگرفته است. پس از قبل نمي دانيم كه كدام يك از كاركشن ها به اين سيستم جواب خواهند داد.
اين تصوير بكارگيري روش سيمتري را در يك روند صعودي نشان مي دهد.
تارگت اين روش دو مرحله اي مي باشد. نسبت هاي اكستنشن 127و 162 به ترتيب تارگت هاي ايده آل اول و دوم هستند. بهتر است به جاي بستن پوزيشن در تارگت، پس از رسيدن به تارگت شروع به تريلينگ استاپ كندلي بنماييم. (يك پيپ زير اخرين كندل تثبيت شده)
استراتژي سيمتري، يك استراتژي مناسب براي افزايش حجم معامله بر روي سويينگ ها مي باشد، بدين معني كه وقتي يك روند اصلي شناسايي گردد مدام با افزايش لات بر روي سويينگ ها مي توان حجم معامله و در نتيجه سود حاصله از شكار اين روند را افزايش داد. منتها بايد توجه نمود كه ترجيحا تريد هاي قبلي ريسك فري شده باشند.
يك راه حل مناسب اين است كه يك پوزيشن بلند مدت براي گرفتن كل روند داشته باشيم و سپس بر روي هر سويينگ از پوزيشن هاي هم جهت كوتاه مدت با تارگت هاي كوچك تر استفاده كنيم.
در تصوير فوق مي بينيد كه از اين روش مي توان براي گرفتن پوزيشن در خلاف جهت روند نيز استفاده نمود (در انتهاي يك ايمپالس). اين حالت بسيار مشابه بخش هايي از روش اليوت مي باشد. در واقع در روش سيمتري در هر دو جهت مي توان پوزيشن گرفت اما ترجيحا از روش برودن براي گرفتن پوزيشن هاي هم جهت استفاده نماييد.
در تصوير فوق با يك كلاستر سيمتري روبرو هستيم. زماني كه تجمع فيبوناچي پروجكشن هاي 100 را در يك منطقه محدود داشته باشيم اين كلاستر به مراتب قدرتمند تر مي گردد. اما همانطوري كه قبلا نيز به آن اشاره شد با يك نسبت 100 پروجكشن هم مي توان از اين استراتژي استفاده نمود. با اين حال شكي نيست كه كلاستر با خطوط بيشتر قدرت بيشتري دارد.
اگر كلاستر سيمتري با قدرت شكسته شود و روند باز نگردد، نشان دهنده آن است كه يك عامل قدرتمند پشت قضيه هست. معمولا شكستن قاطع اين كلاستر نشانه اي از شروع تغيير جهت روند مي باشد.
تكنيك سيمتري ابزار قدرتمندي براي تريد محسوب مي شود خصوصا اگر به جاي استفاده از يك پروجكشن، يك كلاستر پروجكشني داشته باشيم. اما در پاره اي موارد اين كلاستر هاي قدرتمند شكسته مي شوند و اين بدان معني است كه عامل سومي در بازار نقش پيدا كرده است كه بسيار قدرتمند مي باشد. بنابراين شكستگي قاطع سيمتري (به طور مثال با كندلي قدرتمند) بيانگر آنست كه اين شكستگي مقطعي نخواهد بود و غالبا در اينگونه موارد شاهد روندي پرقدرت هستيم. در نتيجه مي توان اينگونه بيان كرد كه شكستگي قاطع كلاستر روش سيمتري، سيگنال مطميني براي گرفتن پوزيشن در جهت روند جديد و در
خلاف جهت روند فعلي محسوب مي گردد.
براي شناسايي انتهاي روند ها ابزار زيادي وجود دارد، اما يكي از ساده ترين ابزار، ترسيم تكنيك سيمتري و توجه به كلاستر حاصله از پياده سازي اين تكنيك است. شكستگي اين كلاستر هشداري براي اتمام روند قبلي و شروع روندي جديد است.
در اين تصوير نمونه اي از شكستگي كلاستر سيمتري و تغيير روند را شاهد هستيد.
استراتژي سوم برودن يا استراتژي الگوهاي دو مرحله اي
استراتژي سوم كارولين برودن به استراتژي دو مرحله اي يا Two Step Pattern مشهور است. مزيت سبك هاي خانم برودن اين است كه بعضا اگر شمارش اليوتي واضح نباشد با سبك هاي ايشان مي توان بدون توجه به ساختار اليوتي استراتژي هاي چهارگانه را بر روي سويينگ ها پياده نمود. در نتيجه تركيب سبك اليوت ماينر با سبك هاي خانم برودن تحليل ها را دو چندان قوي مي كند.
اين پترن كه بر اساس نسبت هاي فيبوناچي شكل مي گيرد و به همين دليل پترن هايي قدرتمند هستند، به طور خلاصه از دو بخش تشكيل شده است. يك پترن ABC و يك بازوي حركتي قبل از اين پترن.
قدرت اين پترن از اين حيث است كه چون پترن ABC به خودي خود پترني قدرتمند مي باشد، در صورتيكه با بازوي پيش از خود بر روي نسبت هاي خاص فيبوناچي ريتريسمنت قرار گيرد، كلاستري بسيار قدرتمند را تشكيل مي دهد و قدرت اين پترن را چند برابر مي كند.
علت ديگر قدرت اين پترن اين است كه جهت روند (يا همان بازوي حركتي قبل از پترن ABC) قبلا تعيين شده است و در نتيجه مشاهده تريگر در كلاستر قدرتمند اين پترن ) كلاستر هاي ريتريسمنتي( شانس تريد موفقي را هم جهت با روند اصلي به ما ارايه مي دهد. اين استراتژي نيز، به ما فرصت تريد هم جهت با روند اصلي را مي دهد و به همين دليل نتايج آن بسيار قوي مي باشد. اين ساختار در واقع شكل اوليه پترن گارتلي مي باشد كه در آينده به طور مفصل به آن خواهيم پرداخت.
در اين روش انتهاي پترن ABC مي بايست بر روي يكي از نسبت هاي 38، 50، 62 و يا 79 بازوي حركتي قبل از پترن قرار گيرد.
از ديدگاه اليوتي زماني كه انتهاي پترن ABC در فاصله نسبت هاي 38 تا 50 درصد قرار داشته باشد احتمالا در موج چهار و زماني كه انتهاي اين پترن در فاصله نسبت هاي 62 تا 79 درصد قرار گيرد احتمالا در موج دو قرار گرفته ايم. اما نبايد اين پترن را به موج دو يا چهار اليوت محدود كرد چرا كه در موج بي و يا ساختار هاي داخلي و ريزموج ها نيز شكل مي گيرد. با اين حال دانستن و شناسايي موج هاي 4،2 و B فيلتر اليوتي مهمي براي شناسايي بهينه الگوهايدو مرحله اي برودن مي باشد.
هميشه مي توان از سبك هاي مختلف تريد مانند ماينر، هابز، برودن، كارني و ... به عنوان تاييد بر روي همديگر استفاده نمود كه اين موضوع بسيار مهم مي باشد.
همانطور كه در تصوير بالا مشاهده مي كنيد در الگوهاي دو مرحله اي، از تكنيك هاي سه گانه ريتريسمنت، اكستنشن و پروجكشن به طور همزمان براي ايجاد كلاستري قدرتمند استفاده شده است.
در پترن هاي ABC به سبك اسكات كارني، اگر اين پترن ها بعد از يك ترند قوي شكل گرفته باشد قدرت تحليلي آنها دو چندان مي گردد. به عبارتي ديگر اگر چه پترن هاي ABC به خودي خود پترن هايي قدرتمند هستند اما وجود يك ترند قوي قبل از اين پترن ها، باعث قوي تر شدن كلاستر حاصله در انتهاي موج سي اين پترن ها مي شود. در سبك اليوت نيز شاهد هستيم كه پترن هاي زيگزاگ معمولا در موج چهار و بعد از يك موج سه كه موجي قدرتمند است شكل مي گيرند. مقايسه سبك پترن هاي دو مرحله اي خانم برودن (يك بازوي قوي و يك پترن ABC بعد از آن) با اين دو روش، نشان مي دهد كه هر سه نفر عملا يك روش را به زبان هاي گوناگون بيان نموده اند كه مي تواند تاييدي بر يكديگر و اهميت اين روش باشند.
در تصوير فوق از بين اكستنشن 127 و پروجكشن 100 پترن ABC هر كدام به نسبت هاي اصلي ريتريسمنت موج بزرگتر نزديك تر باشد مهم تر بوده و به همراه اين ريتريسمنت كلاستر محتمل تري را تشكيل مي دهد.
تصوير فوق از ديد اليوتي بسيار مشابه انتهاي يك موج چهار بوده است. پس در اين مثال، دو روش اليوت به سبك ماينر و پترن هاي دو مرحله اي برودن هم زمان تاييد كننده سيگنال فروش در انتهاي موج سي بوده اند.
تصوير فوق نمونه اي ديگر از پياده سازي استراتژي الگو هاي دو مرحله اي مي باشد كه در اينجا با ترسيم ريتريسمنت 38 درصد بازوي اول و پروجكشن 100 و اكستنشن 127 از پترن ABC يك كلاستر قدرتمند شكل گرفته است.
در بعضي از ارزها مانند دلارين ريتريسمنت هاي 38 درصدي (ريتريسمنت هاي نسبتا كوچك) زياد اتفاق مي افتد.
حال اين سوال پيش مي آيد كه تارگت مورد نظر در اين پترن ها كجا مي باشد.
در حالت كلي هميشه به ياد داشته باشيد كه اگر شما يك اليوت كار هستيد معمولا تارگت هاي شما بر اساس كلاسترهاي انتهاي موج سه و يا انتهاي موج پنج بدست مي آيد. اما در اينجا فرض بر اين است كه شمارش اليوتي نداريم. در اين صورت سه مرحله كلي بر اساس نسبت هاي 127، 162 و 261 فيبوناچي به عنوان تارگت خروج از پوزيشن خواهيم داشت. عملا نسبت هاي127 و 162 اهميت كليدي تري دارند.
بهتر است زماني كه به اين تارگت ها رسيديم به جاي خروج از پوزيشن شروع به تريلينگ استاپ به روش كندلي كنيم. اين موضوع باعث مي گردد تا اگر با يك ترند قوي طرف باشيم بتوانيم سود بيشتري از آن ترند بگيريم. در اين روش پس از عبور از تارگت با بسته شدن و تثبيت هر كندل استاپ لس به يك پيپ پايين تر يا بالاتر ار آن منتقل مي گردد.
هر يك لات معامله بر روي طلا معادل يك دلار مي باشد، منتها مشكل اين است كه به جاي سه درصد ريسك معامله عملا سي درصد مارجين اكانت را درگير مي كند. با اين حال خوبي معامله بر روي طلا در صورتي كه تكنيكال باشد اين است كه در مدت زماني كوتاه، تارگت يا استاپ لس را زده و تكليف پوزيشن را سريعا مشخص مي كند.
در تصوير فوق همانگونه كه مشاهده مي كنيد از تركيب روش پترن هاي دو مرحله اي و روش سيمتري به طور همزمان استفاده شده است. اين تركيب و تاييد چندگانه با استفاده از روش هاي گوناگون، عملا اطمينان بيشتري را به تريدر براي انجام تريدي موفق خواهد داد.
نمونه اي ديگر از تركيب روش هاي پترن هاي دو مرحله اي و سيمتري را مشاهده مي كنيد.
استراتژي چهارم برودن يا استراتژي سيمتري براي تايم فريم هاي كوچك
اين استراتژي در واقع همان استراتژي سيمتري براي تايم هاي كوچك مي باشد. اين استراتژي از نظر برودن، قوي ترين و كاربردي ترين استراتژي كتاب او و همچنين استراتژي محبوب او به شمار مي آيد. ايشان در تالار سيگنال هاي لايو روزانه خود بارها سيگنال هاي دريافتي از پياده سازي اين استراتژي را ارايه مي دهند.
روش سيمتري ارايه شده توسط كارولين برودن در حالت استاندارد (تايم فريم هاي بزرگ تر از يك ساعت) فيلتري ندارد و در تايم هاي بالا از فيلتري كه هابز بوسيله انديكاتور ADX ارايه مي دهد و بسيار موثر مي باشد استفاده مي كنيم كه در جاي خود به شرح آن خواهيم پرداخت.
در فريم هاي كوچك تر (مانند سه، پنج، پانزده و سي دقيقه) به دليل نوسانات زيادي كه بازار دارد خانم برودن دو فيلتر ارايه كرده اند كه در صورتي كه پتانسيل هاي شكل گرفته شده تاييديه اين دو فيلتر را نيز داشته باشند، در صورت شكل گيري تريگر وارد معامله خواهيم شد. اين دو فيلتر عبارتند از:
- ميانگين حركت يامووينگ اوريج 34 EMA
- انديكاتور CCI با پارامترهاي خاص 50 و 14
در تايم فريم هاي زير 15 دقيقه، كارولين برودن از تكنيك هاي زماني استفاده نمي كند. زمان هايي كه بازار براي مدتي رنج مي شود يك راه حل اين است كه براي انجام تريد و تحليل به تايم فريم هاي كوچكتر برويم. در اينگونه مواقع از استراتژي هاي متناسب با اين فريم ها، همانند استراتژي كارولين برودن مي توان استفاده نمود.
بهتر است هميشه زماني از تحليل هاي سبك خانم كارولين برودن استفاده نماييم كه هم جهت با تحليل اليوتي ما باشد. تحليل اليوتي به سبك ماينر به عنوان مرجع اصلي بايد هميشه مد نظر يك تريدر باشد.
مراحل چهارگانه استراتژي چهارم خانم برودن يا Ideal Setup (ستاپ ايده آل)
مراحل چهار گانه اين استراتژي به ترتيب به شرح زير مي باشد:
- ابتدا در تايم فريم كوچك مانند تايم فريم 5 دقيقه جهت روند را تشخيص مي دهيم. قبلا نحوه تشخيص جهت روند آموزش داده شده است. براي روند هاي صعودي بايد شاهد HH و HL باشيم و در روند هاي نزولي بايد شاهد LL و LH باشيم. در صورتي كه روند، جهت مشخصي نداشته باشد و بازار اصطلاحا سايد باشد كلا تريدي انجام نمي دهيم.
- استراتژي سيمتري را كه قبلا توضيح داده شده است بر روي چارت پياده ميكنيم.به عبارتي ديگر بعد از تشخيص روند يك يا چند كاركشن اصلي را شناسايي مي كنيم و سپس در صورت مشاهده بازگشت روند، پروجكشن آنرا بر روي ترند پياده مي سازيم. همانطور كه مي دانيم در روش سيمتري نسبت 100 پروجكشن، نسبت اصلي و مهم است.
- زماني كه روند قيمت به كلاستر انتهاي پروجكشن كشيده شده رسيد، وضعيت ميانگين متحرك 34EMA را مورد بررسي قرار مي دهيم. براي يك روند صعودي (حالت خريد يا باي) مووينگ اوريج مذكور بايد زير روند قيمت قرار داشته باشد. همچنين براي يك روند نزولي (حالت فروش يا سل) مويينگ اوريج 34EMA بايد بالاي روند قيمت قرار داشته باشد.
- در صورتي كه هر سه شرط فوق محقق گرديد حال وضعيت انديكاتور CCI را بررسي خواهيم نمود. از اين انديكاتور با پارامتر هاي 14 و 50 استفاده مي نماييم. در يك روند صعودي (پتانسيل خريد) و در زماني كه شاهد يك تريگر كندلي در كلاستر مربوطه با رعايت بند 3 هستيم هر دو پارامتر 14 و 50 اين انديكاتور بايد بالاي خط صفر يا مركزي اين انديكاتور باشند و در حالت فروش هر دو پارامتر بايد زير خط مركزي انديكاتور باشد.
- يك مرحله اضافي پنجم نيز داريم. در صورتي كه جهت روند كلي تايم فريم مورد نظر با تايم فريم بالاتر همسو باشد قدرت اين روش دو چندان مي گردد و شانس موفقيت تريد افزون مي گردد. مثلا اگر در تايم فريم 15 دقيقه سيگنال خريد داشته باشيم و در فريم يك ساعته روند نزولي باشد اين احتمال وجود دارد كه اين سيگنال يك حركت كاركشن مقطعي باشد و در نتيجه ريسك اين تريد افزايش مي يابد. پس حالت بهينه و شرايط ايده آل در شرايطي رخ مي دهد كه
علاوه بر هر چهار مرحله اول، جهت تريد نيز هم سو با جهت بازار در يك يا دو تايم فريم بالاتر باشد.
برودن معتقد است اگر تنها به همين روش به خوبي مسلط شويد، به تنهايي با همين سيستم سود بسيار خوبي را در بازار بدست خواهيد آورد.
در بازار فاركس به دليل نوساناتي كه دارد از اين استراتژي در تايم فريم هاي 15 و 30 دقيقه نيز قابل استفاده مي باشد. بالاتر از آن با استفاده از اين فيلتر ها توصيه نمي گردد.
تصوير فوق مثالي از سيستم استراتژي ستاپ ايده آل خانم برودن مي باشد.
همانطور كه مي بينيد هر چهار شرط اصلي در اينجا به شرح زير محقق گشته است:
- شناسايي جهت روند كه صعودي بودن بازار را نشان ميدهد.
- تكنيكهاي استراتژي سيمتري بر روي چارت پياده شده است كه دراينجا كلاستر سيمتري داريم. به خاطر داريد كه به دليل اهميت اين روش حتي يك نسبت پروجكشن 100 به تنهايي نيز مي تواند پاسخگو باشد كه البته با داشتن كلاستر شرايط به مراتب مطلوب تري، مهيا مي گردد.
- مووينگ اوريج 34 EMA در زيرخط قيمت قرار دارد.(وضعيت مناسب جهت خريد در بازار صعودي)
- دو خط 14 و 50 انديكاتور CCI بالاي خط مركزي قرار گرفته اند.(وضعيت مناسب جهت خريد در بازار صعودي)
در وضعيت هاي مشابه كه چند سيمتري ايده آل شكل گرفته باشد، آن موردي ارجح تر است كه در انديكاتور CCI پارامتر 14 (همان خط ضخيم تر و تيره تر) خط صفر را در لحظه تريگر لمس كرده باشد و به آن نزديك باشد همانند آنچه در همين مثال اتفاق افتاده است كه شرايط را بسيار ايده آل نموده است.
تصوير فوق مثالي ديگر از همين روش در يك بازار نزولي مي باشد.
همانطور كه مي بينيم در زماني كه پروجكشن به كلاستر رسيده است و تريگر كندلي نيز شكل گرفته است، شرايط مناسبي در مويينگ اوريج 34 EMA و همچنين خطوط 14 و 50 انديكاتور CCI وجود نداشته است. در اين شرايط نبايد عجله نمود و ابتدا بايد صبر كرد تا خط مويينگ اوريج به وضوح بالاي خط قيمت قرار گيرد. همچنين بايد منتظر بود تا خط50 و به خصوص 14 انديكاتور CCI خط مركزي را به سمت پايين كراس كند و در منطقه مطلوب براي سل قرار گيرد. پس از ايجاد اين
شرايط و با تثبيت كندل مي توان يك پيپ زير آن يك پندينگ اردر سل جهت فروش جفت ارز مورد نظر قرار داد.
مجددا مثالي ديگر از سيستم چهارم كارولين برودن مي باشد كه در اين مثال شرط چهارم مهيا نبوده است و بايد منتظر شويم تا كراس خط مركزي يا خط صفر انديكاتور CCI توسط خط 14 صورت پذيرد و بعد از آن وارد پوزيشن شويم.
در تصوير فوق هر چهار شرط مورد نياز مهيا بوده است و به همين دليل شاهد ريزش خوبي بوده ايم.
يك روش مطمين و مناسب براي تريلينگ استاپ، تريلينگ بر اساس مويينگ قرمز رنگ اليگيتور مي باشد بدين معني كه با بسته شدن و تثبيت هر كندل، استاپ لس را به يك پيپ زير يا يالاي مويينگ قرمز رنگ منتقل مي نماييم.
در تصوير فوق با وجودي كه هر چهار شرط تاييدي بر خريد در بازار بوده است، با اين حال تحليل Fail شده است كه دليل عمده آن عدم تحقق همان شرط اضافي پنجم و هم جهت نبودن پوزيشن با روند تايم فريم بالاتر بوده است.
در تصوير فوق همانطوري كه مي بينيم هر چهار شرط لازم براي يك پوزيشن خريد وجود داشته است. ضمن اينكه به دليل هم جهت بودن پوزيشن با روند در تايم هاي بالاتر شرط پنجم نيز ورود به پوزيشن را تاييد مي كرده است كه در اسلايد بعد نتيجه غير منتظره آنرا ملاحظه مي كنيد.
همانطور كه ملاحظه مي كنيد عليرغم مهيا بودن هر پنج شرط سيستم چهارم خانم برودن، بازار ريزش نموده است اما توجه داشته باشيد كه اصلا تريگر كندلي ما فعال نشده است و ما وارد ماركت نشده ايم.
حتما با تريگر كندلي همانند وايز من يا ساير تريگر هاي كندلي و از طريق پندينگ اردر (باي استاپ و سل استاپ) وارد بازار شويد.
به ياد داشته باشيد كه فيلتر هاي خانم برودن براي تايم فريم هاي 5، 15 و 30 دقيقه در بازار فاركس كارآيي داشته و ترجيحا در تايم فريم هاي بالاتر از آن از اين نوع فيلتر استفاده نكنيم.