حقیقت درباره روندها کجا یک حرکت تبدیل به روند می شود
در چه نقطه ای یک حرکت تبدیل به روند می شود؟ از شما میخواھم نگاھی به تصویر پایین بیاندازید، و تصور کنید که میخواھیـد جھـت حرکـت احتمـالی بازار را تعیین کنید. آیا به فکرتان می رسید که یک روند نزولی بزرگ می خواھد رخ دھد؟
می دانم که جوابتان نه است ، و می دانم چرا. چون حرکت بازار به پایین ھنوز برای شما آنقدر کـافی نیـست تـا باورتـان شـود کـه یـک رونـد واقعـی بوجود آمده. از طرف دیگر در این نقطه از بازار ھنوز شواھدی وجود دارد که نشان از شانس بـالای بـازار بـرای حرکت به بالاتر دارد. ھنوز لوور لویی تشکیل نشده (لوور لـوی قبلـی بـا X مـشخص شـده) و لـذا خیلـی از تریـدرھا ھنـوز معتقدند که بازار می توانـد بـه بـالاتر رانـده شـود و شـاید یـک سـاختار تثبیـت (consolidation) را بوجـود آورد. ضروری است این نکته را درک کنید که ھیچ کسی در بازار یک روند را نمی بیند مگر اینکه بازار در یک جھـت یک فاصله بزرگ کافی را حرکت کند تا وجود روند برای معامله گران اثبات شود.
در چه نقطه ای یک حرکت تبدیل به روند می شود؟ و آیا ھمه حرکتھا در بازار روند ھستند؟
جواب این است…….
ھمه حرکتھا در بازار روند ھستند ، ولی نه برای ھمه تریدرھا به صورت ھمزمان.
بیایید فکر کنیم
معامله گری که از تایم 5 دقیقه در چارت استفاده می کند به احتمال بالا نگرانی ای از وضـعیت رونـد در تایم روزانه ندارد. علت آن ھم این میتواند باشد که افـق زمـانی ای کـه معاملـه گـر مـذکور معـاملاتش را انجام می دھد بسیار کوتاه تر از کسی است که در تایم روزانه اقدام به معاملاتش می کند. چرا معامله گری که در تایم 5 دقیقه کار می کند باید مراقبت روند روزانه باشد ، در حالیکه معاملاتش را در چند دقیقه یا نھایتا چند ساعت به پایان میبرد؟ از سوی دیگر معامله گری که در تایم روزانه کار می کند نیز ھیچ وقت دغدغه اش این نخواھد بود که در تایم 5 دقیقه وضعیت روند چگونه است ، چرا که معاملاتش را بر اساس افق زمـانی متفـاوتی انجـام مـی دھد.
اما نکته ای که درک آن در مورد ستاپھای ھر دو معامله گر مذکور واقعـا اھمیـت دارد ایـن اسـت کـه ، تصمیمی که این معامله گران بر مبنای روند در تایم فریمی که درآن کار می کنند می گیرند ، در نھایت تحـت تاثیر نحوه دیدن روند توسط معامله گران در تایم فریم ھای دیگر قرار خواھد گرفت. اگر یک حرکت نزولی بزرگ در تایم پنج دقیقه در چـارت رخ دھـد ، بـسیاری از معاملـه گـران اقـدام بـه فروش می کنند. فروش این معامله گران ممکن است بازار به اندازه کافی به پایین براند تا معامله گـران تـایم یک ساعته یک حرکت جدیدی را کشف کنند که از نظر آنھا یک روند جدیداست و انھا را نیز متقاعد به فروش کند.
سپس فروش ھایی که توسط معامله گران تایم یک سـاعته وارد بـازار مـی شـود قیمـت را بـه انـدازه کافی به پایین می راند تا معامله گران تایم روزانه نیز شروع بـه معـاملات فـروش کننـد ، چـرا کـه اکنـون ایـن معامله گران فکر می کنند یک روند بوجود امده ، و در نھایت با معاملاتشان بازار را به پایینتر می رانند. از انجایی که ھر کسی دارد در یک تایم فریم متفاوتی معاملاتش را انجام می دھد، لذا ھر کسی ھم نسبت به سایر معامله گران انتظار متفاوتی از حرکت قیمت در بازار دارد.
قبل از اینکه روند نزولی در جفت ارز EUR/USD بخواھد شروع شود اکثریت سفارشھای وارده به بازار باید خرید باشد.
چرا؟
به این دلیل که اولین حرکـت بـه پـایین قیمـت از ھـای 1.39 بایـد از دیـد بخـشی از تریـدرھا (بـویژه تریدرھای تایم پایین تر مثلا تامی 15 دقیقه و 1 ساعته ) بعنوان یک روند نزولی تلقی شود.اکثریت تریـدرھای فعال در تایم ھای روزانه و ھفتگی این حرکت نزولی را بعنوان یک رونـد در نظـر نمـی گیرنـد ، زیـرا قیمـت بـه اندازه کافی برای آنھا افت نکرده که بخواھند به عنوان وجود یک روند نزولی به آن فکر کنند. نکته بعدی که باید در نظر بگیریم اینست که معامله گران تایم فریم ھای بالاتر مثل روزانه و ھفتگی ، پس از حرکت نزولی اولیه قیمت از ھای 1.39 ، احتمالا معاملات بازنـده و در ضـرر رفتـه خودشـان را نبـسته اند.علت این امر بر می گردد به افق دید زمانی انھا و حد تحمل ریسک این تریدرھا. افرادی که در تایم روزانه اقدام به معاملـه مـی کننـد نـسبت بـه حرکـات قیمـت حـساسیت متفـاوتی نسبت به معامله گرانی که در تایم یک ساعته کار می کنند دارند.
به عنوان مثال ، یک کندل بزرگ نزولی کـه در تایم روزانه شکل بگیرد باعث می شود تریـدرھای تـایم روزانـه بـه آن واکـنش نـشان دھنـد و معـاملاتی را در واکنش به آن انجام دھند. این در حالیست که تریدرھایی که در سایر تایم فریم ھا کـار مـی کننـد ایـن کنـدل بزرگ را به شکل یک روند نزولی کوچک می بینند و ممکن است واکنش یکـسانی مثـل تریـدرھای روزانـه بـه این وضعیت نشان ندھند.
آخرین نکته مھمی که باید درک کنید اینست که معامله گران حرفه ای چگونه سود خود را از بـازار بـر می دارند. اگر صد ھزار یورو در نقطه ای از بازار که با تیک ھایی مشخص شده فروختید .در زمانی که بازار به لوی روند نزولی برسد ، معامله شما اکنون باید در حدود یک میلیون در سود باشد.که معنی آن اینست کـه شـما نیاز دارید که سفارشات فروشی به بازار وارد شود که در مجموع یک میلیون باشد تـا شـما بتوانیـد معاملـه را ببندید و سودتان را برداشت کنید. برای اینکه چنین اتفاقی بیافتد نیاز به این ھست که افراد زیادی اقدام به فروش کننـد. و تنھـا دلیلـی که افراد زیادی را متقاعد به شروع به فروش میکند اینست که آنھا ببینند که روند نزولی در بازار بوجـود امـده است.
خوب تریدرھای حرفه ای ما اکنون نیاز به تعداد زیادی از تریدرھا دارند که در جھت خواست انھا فروش کنند تا حرفه ای ھا بتوانند معاملاتشان را ببندند و سودشان را برداشت کنند. اصلی ترین تفاوت میان نحوه ترید موسسات مالی بزرگ با ترید کردن ما ، اینست که موسسات مالی بزرگ نیاز به تعداد زیادی از تریدرھا دارند که برخلاف جھت این موسسات عمل کنند تا این موسسات بتواننـد کاری که می خواھند را انجام دھند.
برای مثال اگر یک بانک بخواھد 10 میلیون یورو بفروشد، نیاز خواھد داشت که عده زیادی از تریدرھای دیگر 10 میلیون یورو بخرند، و اگر سفارش مخالف انھا به میزان کافی در بازار نباشد ، بانک نخواھـد توانـست معامله خود را انجام دھد. چرا که سفارشات جور برای سفارش خود نمی یابد.
توضیحات فوق نشان می دھد که چرا برای بانکھا و موسسات مالی بزرگ حیاتی است کـه اطمینـان حاصـل کنند که تریدرھای خرده پا درک اشتباھی از مفھوم روند داشته باشند. بانکھا نیاز دارند که تریدرھای خرده پا تریدھایشان را در اواخر عمر روند انجام دھند ، چرا که اگر چنـین نکننـد بانکھا قادر نخواھند بود تا سودھایشان را برداشت کنند و حرکت ھای بعدی قیمت در جھت روند این سودھا بیشتر خواھد شد و کار برداشتشان سخت تر.