بروکرها
forex
اینگلف ریورسال و اینگلف ادامه دهنده در تحلیل پرایس اکشن

اینگلف ریورسال و اینگلف ادامه دهنده در تحلیل پرایس اکشن

چند وقت پیش من درباره این موضوع فکر می کردم که چرا بعد از اینگلف یک FL ، در بعضی مواقع ما یک FL دیگر داریم که ایجاد میشه در بعضی مواقع یک ریتریس عمیق داریم که قدرت بیشتری میگیره و سپس قیمت در جهت اینگلف حرکت می کند. اگر ما بتونیم این موضوع را بفهمیم ما قطعاً می تونیم ریتریس ها را هم ترید کنیم. ما می دانیم که در مورد دوم یعنی ریتریس ما یک باکس در جهت مخالف داریم که ایجاد می شه، که آن را به عنوان محدوده انتقال جدید سفارشات می شناسیم. در دو دیاگرام زیر من هر دو موردی که پس از اینگلف که در چارت اتفاق می افتد را ترسیم کرده ام.

 

اینگلف بدون ریتریس عمیق
اینگلف بدون ریتریس عمیق

 

اینگلف و ریتریس عمیق
اینگلف و ریتریس عمیق

 

اکنون من میخوام مقاله ای بنویسم که نتیجه صدها ساعت بررسی چارت ها می باشد. من می خواهم که برای اثبات این نتیجه در این مقاله از دو داستان استفاده کنم ، یکی داستان هنر جنگ در کل دنیا است دومین موضوع خاصیتالکترو مغناطیس است. ابتدا خاصیت آهنربایی قطب هاست که با مهندسی برق ارتباط دارد یک تئوری در الکترو مغناطیس هست  که می گوید میزان جذب این آهن رباها یک مقداری قوی تر از دامنه آنهاست این به معنی همترازی مغناطیس مولکولی در آهنربا است.

جاذبه و دافعه آهن رباها به علاوه با افزایش فاصله بطور چشمگیری کاهش پیدا می کند. در دیاگرام زیر خط آبی مربوط به قدرت جذب آهن رباها و خط صورتی قدرت دافعه می باشد که در خط آبی یک مقدار بیشتر است.

 

دیاگرام

 

چگونه من میخوام از این مسئله در بازارهای مالی در مورد FL و OF (جریان سفارشات) استفاده کنم. ما می دونیم که بعد از اینگلف یک FL ، قیمت احتمالا به تارگت می رسد، تارگت ما FL دیگری است. یکبار دیگه بر روی قاعده تایید FL تاکید می کنم:

  • FL نوعی FTR هست که قیمت را بالا یا پایین نگه می دارد ، این چیزی است که درباره خطوط ساپورت و رزیستنت و صحبت می کنیم و FTR که پس از شکست آن ایجاد می شود مهم است به عنوان یک نقطه ورود یا تارگت به جای استفاده از خطوط بیشمار S/R ما از FTR که قیمت را بالا یا پایین نگه می دارد استفاده می کنیم. این خیلی راحت تره که آن را به این صورت نشانه گذاری کنیم. همچنان که مفاهیم درون جریان سفارشات هم به همین صورت هست که برخی انتقال سفارشات انجام میشه که قیمت را بالا یا پایین نگه می دارد و پس از مصرف این سفارشات جریان دیگری اجرا می گردد.
  • FL نوعی FTR که پس از اینگلف یک FL دیگر ایجاد می شود و دوباره این مسئله در ارتباط با جریان سفارشات می باشد و جریان سفارشات جدید از طریق سفارشات آزاداند.

می دونیم که تنها سطح عرضه و تقاضای واقعی FL هست و در این دوره انتضار جریان سفارشات آزاد را داریم و پس اینگلف یک FL ، جریان مخالف سفارشات از طریق سفارشات آزاد اجرا می گردد البته در جهت اینگلف این جریان سفارشات آزاد به وضعیتی که قیمت به اینگلف می دهد وابسته می باشد منظورم این است که ما بایستی بدانیم که قیمت از کجا آمده (به تارگت رسیده یا نه)

 

FL نوعی FTR

 

بنابر این ما دو نوع تارگت برای ورودها داریم:

  • منشا حرکت
  • FL

بعضی مواقع این دو تارگت یکسان هستند منظور این است که مواقعی منشا قیمت خودش یک FL است (که قیمت را بالا یا پایین نگه داشته و FTR است که FL دیگری را اینگلف کرده) مواقعی که تارگت ما بعد از اینگلف یک FL منشا حرکت (که همزمان یه FL است) باشد پس ما یک ریتریس دور (عمیق) داریم تا سفارشات بیشتری را جذب کند اما در واقع این موضوع یک دلیل در رابطه با جریان سفارشات و همینطور علم الکترو مغناطیس دارد به این شرح:

FL یک سطح عرضه و تقاضای واقعی است و این ناحیه پر از سفارشات جذب شده می باشد که این سفارشات به علاوه دارای دافعه الکترو مغناطیسی می باشد اما چرا؟

اکنون زمان آن است که به این سوال به دو دلیل پاسخ داده شود

جنگ بین دو کشور را تصور کنید مثلا جنگ سال 2003 بین آمریکا و عراق ، اگر آمریکا میخواست که کنتترل عراق را بدست بگیرد بایستی پرچم این کشور را پایین می کشید پرچم خود را بالا می برد ، این مارکت هم جنگ بین دو گروه سلر ها و بایر ها ست ، در این جنگ برای رسیدن به اهداف مهم (منشاء حرکت که همزمان FL هم می باشد) نیاز به یک تجدید قوا توسط حمله کنندگان هست (ریتریس) من معتقدم تمام جنگ ها دارای نقشه های سری و اختصاصی می باشند که اهداف مهمی دارند و بقیه تحرکات فقط بازی ترس و امید حمله کنندگان می باشد و در این جا هم همان داستان را داریم ، زمانی که تارگت شما منشا حرکت باشد که همزمان یک FL هم می باشد پس قیمت نیاز به قدرت بیشتری دارد تا بر نیروی دافعه الکترومغناطیسی تارگت ها غلبه کند ، من اسم این دافعه الکترو مغناطیس را ریتریس می گذارم که واکنش تارگت های اختصاصی می باشد اما همیشه نیروی جاذبه الکترو مغناطیس از نیروی دافعه بیشتر است ، اگر قیمت از یک زون واقعی بیاید.

اما زمانی که تارگت ما فقط منشا حرکت باشد که همزمان FL نیست پس قیمت نیروی کافی پس از اینگلف یک FL دیگر برای رسیدن به تارگت را دارد و آنها نیاز به جذب سفارشات بیشتر ندارند و این نیروی جاذبه الکترومغناطیسی و ایجاد یک FL دیگر از طریق FTB هست که نیروی کافی برای رسیدن به تارگت را فراهم می کند، به همین دلیل است که ما وزن و اعتبار بیشتری برای FL ها و اینگلف آنها قائلیم. FL ها نماینده قدرت قیمت و قدرت یک ملت هستند.

این تارگت ها در بسیاری مواقع در بر گیرنده MPL ها هستند و زمانی که MPL تاچ نمی گردد (قیمت به حد درد نمی رسد) این خود نشانه دیگری است که قیمت بایستی به MPL ها برسد زیرا این سطوح در ابتدا (قبل از اینکه قیمت به آن ها برسد) همانند یک دافعه الکترومغناطیسی عمل می کنند اما زمانی که قیمت به آنها رسید دیگر به عنوان جاذبه عمل می کنند (یعنی تا زمانی که قیمت mpl را تاچ نکرده) سعی می کند قیمت را از خود دور کند اما وقتی تاچ شدند دیگر قیمت را جذب کرده و بنابراین قیمت آنها را اینگلف می کند.

چند نکته اضافی درباره FL

  • زمانی که منشا حرکت همزمان FL ای است که قیمت را بالا یا پایین نگه می دارد در بسیاری از مواقع پس از اینگلف آن بیس قیمت یک FL در جهت مخالف ایجاد می کند که در آینده برای ما یک تارگت و در بسیاری از مواقع یک نقطه ورود محسوب می گردد
  • زمانی که FL ها ایجاد شد قیمت در بسیاری مواقع به سطح s/r این FL واکنش می دهد که این خود تایید کننده سطح عرضه و تقاضا در دل FL هست و سپس یک شکست جعلی به همان ناحیه زده می شود که تریدرها ی خرده پا را تحریک کند
  • خیلی مهم است که بدانیم وقتی قیمت یک پرچم تشکیل می دهد ، ریتریس بیشتر برای رسیدن به FL بعدی به این خاطر است که بتواند سفارشات بیشتری را جمع آوری کند.
مطالب مرتبط